شفافیت یا افشاگری، مسئله این است…

  • ۲۱ آبان ۱۳۹۸
  • 4
  • بدون دیدگاه
  • نویسنده: یحیی مرتب
  • لینک کوتاه:

چندین سال قبل بسامد کلمه‌‌ شفافیت بسیار کمتر از اکنون بود. هر گاه کسی از شفافیت سخن می‌گفت، نه می‌دانستیم چه ابعادی دارد، چه کاربرد‌هایی دارد و اصلاً به چه دردی می‌خورد. صرفاً می‌دانستیم که چیز خوبی است. اما اکنون […]

شفافیت یا افشاگری، مسئله این است…

چندین سال قبل بسامد کلمه‌‌ شفافیت بسیار کمتر از اکنون بود. هر گاه کسی از شفافیت سخن می‌گفت، نه می‌دانستیم چه ابعادی دارد، چه کاربرد‌هایی دارد و اصلاً به چه دردی می‌خورد. صرفاً می‌دانستیم که چیز خوبی است. اما اکنون وضعیت متفاوت شده. در حال حاضر هر مسئول محترمی که بخواهد جایی میان اذهان مردم باز کند یا نشان دهد که اهل مبارزه با فساد است، میان سخنانش، شفافیت را هم جاسازی می‌کند. همین روند هم بسیار امیدوار کننده است. مسیری را که شفافیت از جایگاه تئوریک و آکادمیک خود طی کرد تا رسید بر زبان کارگزاران و سیاست‌مداران، مسیر سخت ولی رو به رشدی بوده است، که این مسیر با توجه به روند‌های جامعه، پربارتر خواهد بود.

هر روز که می‌گذرد آگاهی مردم نسبت به مفاهیم مشابه نیز بیشتر می‌شود. هر چقدر سواد و آگاهی مردم در زمینه مبارزه با فساد بیشتر شود، مطالباتشان از مسئولین بیشتر و دقیق‌تر خواهد شد، به تبع شفافیت روی بهتری به ما نشان خواهد داد. اما باید دانست که شفافیت با برخی مفاهیم دیگر اشتباه نشود. باید مراقب بود که قورباغه‌ رنگ شده به جای قناری  به مردم داده نشود. «افشاگری» مفهومی نزدیک به شفافیت است که تفاوت‌های بنیادینی با شفافیت دارد اما به اشتباه آن را با شفافیت یکسان می‌دانند. کار فلان شخص سلبریتی را شفاف‌سازی و مبارزه با فساد تلقی می‌کنند و به خیال خام کشور در حال شفاف‌شدن است! اگرچه افشاگری در جای خود و با سازوکارهای خود عاملی بسیار بسیار مهم وتأثیرگذار در مبارزه با فساد در کشورهای گوناگون است، اما افشاگری، شفافیت نیست.

انتشار اختلاس چند صد میلیون دلاری فلان مسئول، انتشار اسامی عده‌ی زیادی از رانت‌خواران، انتشار عکس ویلای فلان سفیر و عروس سفیر،‌ افشاگری است، شفافیت نیست.

شفافیت به معنای ارئه‌ حق اطلاعاتی مردم به مردم است. حاکمیت موظف است اطلاعات مسئولین و کارگزاران حاکمیت که به نمایندگی از مردم در حال تصمیم‌گیری برای مردم هستند، به جز اطلاعات نظامی و امنیتی، را در اختیار مردم قرار دهد. انتشار اطلاعات به موقع، دقیق، با کیفیت مناسب، با فرمت مناسب، جامع،  برای مخاطب مناسب و بطور مستمر، شفافیت نام دارد.

چند مورد از تفاوت‌های این دو مفهوم را با هم مرور می‌کنیم:

  1.   هدف افشاگری و شفافیت متفاوت است. هدف شفافیت ارائه حق اطلاعاتی مردم، پاسخگوکردن مسئولان، مشارکت مردم و اصلاح مشکلات و ساختارها و از همه مهمتر جلوگیری از ایجاد نطفه‌ فساد با ارائه‌ اطلاعات درست و به موقع است اما هدف افشاگری مشخص شدن مجرمین و مفسدین برای دستگیری و مجازات است. اگر بدبینانه هم بنگریم، ممکن است افشاگری اهداف دیگری نظیر ضربه زدن به رقبای سیاسی و اقتصادی را نیز در بر داشته باشد.  اصطلاحاً شفافیت پیشینی است، افشاگری، پسینی. شفافیت با ارائه‌ اطلاعات پیشینی، موجب جلوگیری از فساد می‌گردد. هدف افشاگری به ظاهر مبارزه با فساد و افشای موردی فساد است. هنگامی که فساد به صورت موردی و تک تک افشا شود، باعث می‌شود که مردم احساس کنند که این یکی از هزاران مورد بوده که یافت شده، اما اگر برای مثال اطلاعات اموال ودارایی های تمامی مسئولین کشور، به صورت نظام‌مند و دقیق از یک مرجع رسمی برای مردم منتشر شود، هم مفسدین مشخص می‌شوند و هم مصلحین!
  2. شفافیت  ارائه اطلاعات در قالب‌های مناسب و قابل تحلیل یا اصطلاحاً ماشین‌خوان است که استفاده‌پذیری آن بسیار بیشتر است اما افشاگر ملزم به ارائه‌ اطلاعات با کیفیت نیست و به همین دلیل امکان سوء استفاده جعل زیاد است. افشاگر می‌تواند بخشی از واقعیت را نمایان کند و آن را برای مردم بزرگ جلوه دهد، چر اکه ممکن است اطلاعات ناقصی را به صورت دفعی و تنها برای یکبار در اختیار مردم قرار دهد در حالی که در مفهوم شفافیت، اطلاعات «باید» کامل و جامع با فرمت‌های مناسب ارائه گردد.
  3. شفافیت، فرآیندی کاملاً قانونی است، به عبارت بهتر قانون حکومت‌ها را ملزم می‌کند که حق اطلاعاتی مردم را ارائه دهند، در حالی که افشاگری هنوز در کشور قانونی نشده است. قانونی شدن افشاگری به معنای ساختار یافتن  «گزارش‌گری تخلف» یا «سوت‌زنی» است که در چهارچوبی مشخص، فرد افشاگر نه تنها مجازات نخواهد شد بلکه بخاطر افشای درست و دقیق فساد، پاداش نیز دریافت می‌کند. البته در این حالت افشاگری به معنای غلط و امروزی آن رخ نخواهد داد. افشاگر، وجود فساد را به مراجع ذی صلاح گزارش می‌کند و در صورت تایید فساد پاداش خواهد گرفت.(گزارش‌گری تخلف در بسیاری از کشورهای جهان تجربه شده است.)

فرض کنید به جای آنکه یک نفر یک فیش حقوقی را افشا کند و از وجود فساد بزرگی در کشور خبر دهد، خود دولت فیش‌های حقوقی کارمندان را بصورت منظم و ماهیانه در سامانه‌ای برای اطلاع تمامی مردم ارائه دهد. در این صورت حتی اگر مشکلی و فسادی نیز وجود داشته باشد، خود به خود و با رسانه‌ای شدن آن، فساد برطرف می‌گردد و حقوق نجومی‌ بگیری دیگر نمی‌تواند در پستویی بنشیند و حقوق نجومی را نوش جان کند! (محض اطلاع، بر اساس ماده 29 قانون برنامه ششم توسعه دولت موظف بود تا پایان سال 1396 اطلاعات حقوق و مزایای کارکنان دولت را در سامانه‌ای به اطلاع عموم برساند!)

و نهایتاً باید گفت که شفافیت اعتماد زاست، ولی افشاگری (با معنای امروزی آن) اعتماد سوز.