شناسایی مصادیق تعارض منافع در صدا و سیما
شناسایی مصادیق تعارض منافع در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
در سالهای اخیر، فساد به یکی از مشکلات اصلی کشور تبدیل شده و ناکارآمدی، هدر رفت منابع و خدشهدار شدن اعتماد مردم به نظام از آثار زیانبار آن بوده است. لذا، همانگونه که در فرمایشات رهبر انقلاب نیز بارها ذکر شده است «مبارزه با فساد اداری و فساد اقتصادی و سوء استفاده از امکاناتی که قدرت در اختیار افراد میگذارد -چه سوء استفاده مالی و چه سوء استفاده سیاسی- از اصول انقلاب است و باید رعایت شود» . رهبر معظم انقلاب از فساد به عنوان «اژدهای هفت سر» تعبیر نمودند. لذا برای مقابله با این «اژدهای هفت سر» باید به سراغ قلب آن رفت که همانا، قرارگیری در موقعیت فساد است. مثلاً زمانی که یک مسئول بخش عمومی (حاکمیت) در موقعیت تصمیمگیری در خصوص موضوعی قرار دارد که خود و یا بستگاناش از قِبَل آن تصمیم (به طور مستقیم و یا غیرمستقیم) منتفع میشوند، این منافع میتواند بر تصمیمگیری آن مسئول، اثرگذار باشد. لذا، قرارگیری فرد در چنین موقعیتی، امکان لغزش او به سمت منافع شخصی یا خانوادگی را مهیا میکند. به طور نمونه، فرض کنید یک مدیر گروه یا مدیر شبکه در سازمان صداوسیما که جزء مسئولین تصمیمگیر در مورد برنامهها و برآورد آنهاست؛ همزمان خود یا بستگاناش، در یک شرکت خصوصی در حوزه تولید مشغول هستند. در چنین موقعیتی، آن مسئول در موقعیت ارتکاب خطا قرار دارد که اگر در مقام پیشگیری از ناکارآمدی و فساد باشیم، در ابتدا باید از قرار گرفتن آن مسئول در چنین موقعیتی، جلوگیری شود. در ادبیات بینالمللی مقابله با فساد، به چنین موقعیتهایی «تعارض منافع» گفته میشود.
به عبارتی دیگر تعارض منافع به شرایطی گفته میشود که در آن، یک فرد یا سازمان با منافع مختلفی مواجه است که هر یک از آن منافع میتوانند تصمیم صحیح آن فرد یا سازمان را فاسد نماید. در این خصوص دو نکته قابل ذکر است: نخست آنکه تعارض منافع الزاماً به معنای بروز فساد نیست، اما به معنای فراهم بودن شرایط فساد هست. دوم آن که، گرفتار شدن به تعارض منافع ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه باشد.
با توجه به اهمیت «مدیریت تعارض منافع» در کارآمدی و پیشگیری از فساد، همچنین جایگاه مهم رسانهی ملی در فرهنگ عمومی و مواجهه با تهاجم فرهنگی دشمن، پروژهی «شناسایی مصادیق تعارضمنافع در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» به منظور کارآمدی ساختار سازمان صداوسیما، در دستور کار قرار گرفت. این پروژه در دو فاز تحلیل اسنادی و میدانی با مطالعهی برخی اسناد سازمان و مصاحبه با ۱۶ نفر از مدیران و معاونین فعلی و گذشتهی سازمان، کارمندان، اساتید دانشگاه صداوسیما، پژوهشگران رسانه و حکمرانی رسانه و… انجام شد. در نهایت برای جمعبندی و دقت بیشتر در گزارش، خدمت یکی از رؤسای قبلی سازمان و برخی معاونین سابق ارائه شد. این گزارش علاوه بر مصادیق و اشکال شناسایی شده در سازمان، حاوی تحلیل ساختاری سازمان از منظر تعارضمنافع و نیز بررسی برخی تجربیات بینالمللی تعارض منافع در مورد نظام برودکست چند کشور است.