نمی‌توانم با شما کار کنم چون خیلی سفت هستی!

  • ۳۰ فروردین ۱۳۹۹
  • 2
  • یک دیدگاه
  • نویسنده: شفافیت برای ایران
  • لینک کوتاه:

ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ_نجفی؛ مدرس ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻭﺳﺘﺮﻥ اﻭﻧﺘﺎﺭﻳﻮ، ﻛﺎﻧﺎﺩا بالاخره بعد از چند سال زمینه‌ای فراهم شد که بتوانم ایده‌ای که مربوط به تخصصم بود و بیش از ده سال در آن زمینه کار کرده بودم را برای ایران پیاده کنم. یکی از […]

نمی‌توانم با شما کار کنم چون خیلی سفت هستی!

ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ_نجفی؛ مدرس ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻭﺳﺘﺮﻥ اﻭﻧﺘﺎﺭﻳﻮ، ﻛﺎﻧﺎﺩا

بالاخره بعد از چند سال زمینه‌ای فراهم شد که بتوانم ایده‌ای که مربوط به تخصصم بود و بیش از ده سال در آن زمینه کار کرده بودم را برای ایران پیاده کنم. یکی از همدوره‌ای‌های ارشد در سازمان مادر تخصصی مربوطه مشغول به کار بود و وقتی آن ایده را متوجه شد برای مدیر تحقیقات سازمان مطرح کرده بود که ایشان هم از آن بسیار استقبال فرموده بودند.

لذا در سفری به ایران بنا شد هم سخنرانی داشته باشم هم خلاصه‌ی پروژه را به مدیر مربوطه ارسال کنم. در ایران جلسه‌ای برگزار شد و پروژه را در قالب چند فاز مطرح کردم تا رسید به فاز آخر که مدیر مربوطه گفت من خودم تیمی قوی می‌شناسم که در این قسمت پروژه وارد شوند! گفتم بنده به عنوان مجری خودم تیمم را تعیین می‌کنم و اگر نیازی به وارد کردن تخصص جدید باشد از طریق آگهی از بین متقاضیان بهترین را انتخاب می‌کنم. گفت حالا هفته‌ی آینده جلسه‌ای می‌گذاریم شما این تیم را ببینید چون بسیار قوی هستند. گفتم شما به عنوان کارفرما (آن هم دولتی) نمی‌توانید افراد آشنایتان را وارد پروژه کنید چون تعارض منافع (conflict of interest)  است و این موضوع جای بحث ندارد و امکان‌پذیر نیست… خلاصه اصرار شدیدی در این زمینه داشت.

علی‌رغم استقبال گرم در جلسه و همچنین در سخنرانی، پس از چند روز آن مدیر به همدوره‌ای ما گفته بود که نمی‌تواند با ما کار کند. چرا؟ چون تخصص نداریم؟ چون بیش از ده سال در این زمینه در کنار قوی‌ترین افراد در امریکا و کانادا کار نکردیم و به قوی‌ترین روش‌ها آشنا نیستیم؟ چون کارهایمان را در معتبرترین ژورنال‌ها چاپ نکرده‌ایم؟ چون بودجه‌ای بالا درخواست کرده‌ایم؟ (بودجه در حد نصف آنچه آن‌ها انتظار داشتند بود) خیر!! ایشان فرموده بودند نمی‌توانند با من کار کنند چون خیلی سفت هستم!!! این اصطلاح جدیدی بود که در سفر اخیر به ایران با آن آشنا شدم.

هر چند این موضوع نفع و ضرر شخصی خاصی برای من نداشت اما به این فکر می‌کردم که هر روز چه پروژه‌های مهمی بجای اینکه به افراد متخصص، با انگیزه و با مدیریت قوی سپرده شوند به افرادی داده می‌شوند که صرفاً “سفت” نیستند!

پ.ن.: دوستان لطف می‌کنند و در جلسات پذیرایی مفصلی صورت می‌گیرد. سرعت پذیرایی چای، میوه، غذا، نسکافه و … تا حدی است که با بهترین کافی‌شاپ‌ها برابری می‌کند! هنگام صحبت جدی، افراد در جلسه مشغول خوردن خیار و شیرینی و … هستند که واقعاً جالب نیست! یک چای یا قهوه کافی‌ست! نهار و شام هم بماند پس از جلسه…

برگفته از کانال تلگرامی «مشاهدات و روزنوشته‌های دانشجویان و دانش‌آموختگان مسلمان ایرانی از امریکا