بررسی نسبت شفافیت و توسعه در گفتگو با دکتر حسن سبحانی، نماینده ادوار مجلس و استاد تمام اقتصاد دانشگاه تهران
جناب دکتر! این روزها نام «شفافیت» را زیاد میشنویم، به نظر شما چه رابطهای میان شفافیت ً و توسعه وجود دارد و آیا اصل شفافیت، عاملی برای توسعه است؟ اگر اینطور است شفافیت در چه وجوهی به توسعه ایران کمک میکند؟
- توسعه، پدیده مطلوب و مورد استقبالی است که دارای ویژگیهایی همچون نظم، عمل عالمانه، بهرهوری و رعایت حقوق انسانهاست. اما سؤالی در مورد توسعه و ویژگیهای آن مطرح است و آن اینکه آیا ویژگیهایی که نام بردیم عامل توسعه هستند یا معلول توسعه؟ به عبارت دیگر آیا جوامعی که از توسعه برخوردارند، چون توسعه پیدا کردند، منظم بودند یا چون منظم بودند، توسعه یافتند؟ میخواهم از این منظر به شفافیت نگاه کنم و معتقدم شفافیت از نتایج توسعه است. ما به عنوان جامعهای در حال توسعه، میتوانیم از شفافیت صحبت کنیم، اما شفافیت نمیتواند محصول قهری و اجتنابناپذیر جامعه ما باشد و به طور ملموس در زندگی ما پیاده شود، چراکه ما هنوز به توسعه کامل نرسیدهایم. شفافیت دقیقا مشابه مسائلی همچون نظام حزبی یا روزنامهنگاری است که عامل توسعه نیستند بلکه در جریان توسعهیافتگی، جامعه به مرحلهای میرسد که احساس میکند باید حزب درست کند و تشکل یابد یا روزنامه را منتشر کند. اگر پیش از اینکه به مرحله نیاز به حزب برسیم، به تبعیت و تقلید از کسانی که حزب دارند، ۱۰تا حزب هم به وجود بیاوریم، چون زمینه لازم برای تشکیل حزب موجود نیست، کارکرد لازم را نخواهد داشت. بنابراین من شفافیت را معلول و حاصل توسعهیافتگی میدانم.
شفافیت چطور و به چه شکل با توسعه معنا مییابد؟
- توسعهیافتگی را در قیاس میتوان مانند میوهای، چون سیب تلقی کرد که طی فرآیند خاص خودش به حاصل مینشیند. یک سیب با وجود شرایط مناسبی همچون آفتاب و سایر مواد مورد نیاز، شاید ۱۰۰ روز نیاز داشته باشد تا به تدریج حجم، رنگ، طعم و وزن لازم را بگیرد، اما آیا میتوان سیبی را در نظر گرفت که حجمش مثل روز پانزدهم باشد، زیبایی پوستش مثل روز هشتادم و طعمش مثل روز صدم؟ این به صورت طبیعی نمیشود، چراکه رنگ، پوست و نرمی در تعاملات چند جانبه متقابل موجب رسیدگی میشود و برای رسیده شدن، نیاز به تغییرات موزون در گذر زمان دارد. در جامعه توسعه یافته نیز همین گونه است و همه چیز باید به تدریج تغییر کند. این تغییرات بر همدیگر مؤثر خواهند بود تا به نتیجه نهایی برسند. پس میتوانیم بگوییم در مرحلهای جامعه احساس میکند که باید بداند، این دانسته جامعه را رشد میدهد و جامعه آماده شفایت میشود، لذا همانطور که عیار توسعه یافتگی زیاد میشود، عیار ویژگیهایش همچون نظم، شفافیت، دقت و عمل علمی نیز بیشتر خواهد شد.
حاصل این حرف یعنی ما نباید دنبال شفافیت در مجلس باشیم بلکه باید توسعه را هدف قرار دهیم و بعد از نیل به توسعه خودبهخود به شفافیت هم میرسیم؟
- من اعتقاد دارم ما باید به این درک برسیم که توسعه و شفافیت، خودشان یک هدف واحد نیستند که قرار باشد آنها را مستقل دنبال کنیم، توسعه و همچنین شفافیت معلول کارکردهای دیگر است و نیاز است که آن کارکردها را بشناسیم و برای ارتقای آنها برنامهریزی کنیم. به عنوان نمونه وقتی به تدریج نظام اداری اصالح شود، مدیران در جای خود قرار گیرند، ارتقا براساس ارشدیتها و شایستگیهای انجام شود، بوروکراسی حاکم باشد و هرکس بر اساس شرح وظایف معینش کار کند، کارها بهتر انجام شده و به سوی شفافیت و توسعه خواهیم رفت. در اصل میخواهم بگویم توسعه یا شفافیت محصول است نه هدف که مستقیم به دنبالش برویم، اگر مستقیم بخواهیم دنبال شکار اینها باشیم، هیچگاه تن به شکار نمیدهند، چون بسترهایی که باید بر اساس آن کار کنند، آماده نیستند.
میشود این نگاه را به مواردی مثل اعتماد عمومی و مشارکت اجتماعی هم داشت؟ یعنی اینطور نیست که باید شفافیت ایجاد شود تا اعتماد عمومی و مشارکت افزایش یابد بلکه باید اینها افزایش یابد تا شفافیت عملی شود.
- بله، اما با این توضیح که هر چقدر آنها شکل بگیرند به درجاتی از شفافیت میانجامد و آن درجه از شفافیت باز در ارتقای آن مؤلفهها تأثیرگذار است. در واقع میخواهم بگویم نباید نگاهمان صفر و یکی باشد و مثال دنبال کنیم که یک دفعه شفافیت یا هر یک از عقبافتادگیهایمان از نقطه صفر به نقطه صد برسد. هر قدر در مواردی که برای نمونه عرض کردم، جلو برویم به درجاتی از توسعه و شفافیت میرسیم که آن درجات باز خودش در رشد آن شاخصهها مؤثر است و این چرخه ادامه خواهد داشت.
پس میتوان گفت شما معتقدید الان که مثال قراردادهای شهرداری تهران شفاف شده است، باید این شفافیت وجود داشته باشد و در کنارش کارهای دیگری هم اتفاق بیفتد.
- بله، باید باشد، اما پیش از این باید آن کسی که قراردادها را مینویسد، واضح و قابل فهم بنویسد. استفادهکننده هم باید شرایطی داشته باشد. کسی که اطلاعات را میخواند، باید نیتش کشف حقیقت باشد نه مچگیری. خواننده باید اطلاعات را در جای خودش به کار ببرد و در انتقال آنها دچار غیبت و تهمت نشود. در عین حال آنجا که نیاز به گفتن هست، به خود سانسوری نیفتد. اینها اگر در کنار هم وجود داشت، مثل همان مثال سیب که گفتم، جامعه را به توسعه میرساند.
پس در حقیقت شفافیت در شئون مختلف، به خودی خود موجب ارتقای بهرهوری ساختارها و مقابله با فساد سیستمی و ساختاری نخواهد شد و نیاز به الزامات و زمینههایی دارد که اگر آنها را رعایت نکنیم چه بسا شفافیت موجب آسیبپذیری سیستم میشود.
- در حقیقت ما با استقلال و ارتقای کارکردهای سیستمی به طور غیرمستقیم به شفافیت کمک میکنیم. در کلیله و دمنه مثالی هست که میگوید: «غرض کشاورز از افشاندن بذر، گندم است، کاه به تبع حاصل آید!» منظور این است، هیچ کس نمیگوید من میخواهم کاه بهدست بیاورم، اما گندم که حاصل شد، کاه هم حاصل میشود. مسائلی مثل شفافیت، نظم، بهرهوری و امثالهم همین حکم را دارند.
برای مطالعه متن کامل مصاحبه اینجا را کلیک کنید.
منبع: روزنامه جوان